چگونه پایان نامه بنویسیم؟ (3)

فصل اول : کلیات تحقیق

مقدمه :

 در این قسمت مقدمه فصل اول آورده می شود. مطالبی پیرامون کلیات فصل اول در حد یک صفحه و ضمن بیان تاریخچه و کلیاتی در مورد موضوع پژوهش اشاره ای مختصر به مسئله پژوهش، اهداف و اهمیت آن خواهد شد.

1- بیان مسئله :

 تحت عنوان بیان مسئله دانشجو یا پژوهشگر باید شرایط  حاکم بر موضوع، را بیان کند. سپس موضوع مورد پژوهش را بشکافد و شرح دهد. باید توجه داشت که موضوع پژوهش یا موضوع بی ارزشی است و برای مردم و مخاطبان مهم نیست که در این صورت ارزش پژوهش ندارد و محقق باید از ادامه آن خودداری کند. یا اینکه ارزشمند است که در این حالت پژوهشگر باید استدلال کند که این موضوع از حد یک موضوع معمولی فراتر است. در هر حالت دانشجو یا پژوهشگر باید بتواند موضوع مورد پژوهش را به عنوان یک مسئله، معضل یا مشکل مطرح کند تا ارزش پژوهش داشته باشد. هر مسئله ای زمانی قابل حل خواهد بود که پژوهشگر شناخت کافی از آن مسئله داشته باشد. تا زمانی که نتواند آن را با زبانی علمی بشکافد امکان ادامه راه حل و در نتیجه امکان حل آن وجود نخواهد داشت.

2- اهداف پژوهش :

پژوهشگر در این قسمت چرایی تحقیق درباره مسئله مورد نظر را بیان می کند. در واقع نشان می دهد که به دنبال بررسی، شناخت، شناسایی یا دستیابی به چه چیزهایی است. این چرایی ها به صورت اهداف کلی است که بنوعی برخواسته از سوال  اصلی پژوهش است. که در بیان مسئله ذکر گردیده است و در واقع به صورت جزئی تر بیان می شود.

3- اهمیت پژوهش :

در این قسمت دانشجو یا پژوهشگر باید استدلال کند که چرا موضوع مورد مطالعه یا موضوع پایان نامه اش مهم است. برای این امر باید دلایل فردی یا اجتماعی خود را که دلالت براهمیت موضوع یا مسئله مورد تحقیق است، عالمانه بیان کند. بدیهی است که هر اندازه این دلایل مستند تر و با اعداد و ارقام آورده شود بهتر و بیشتر می تواند پژوهشگر و دیگران را راضی کند، که باید این پژوهش صورت گیرد. ضمن اینکه این استدلالات نشان دهنده نوع و سطح سواد پژوهشگر نسبت به موضوع مورد پژوهش است.

4- ضرورت پژوهش :

در این قسمت که معمولا همراه با اهمیت پژوهش می آید و به صورت اهمیت و ضرورت پژوهش بیان می شود ، پژوهشگر باید استدلال کند که این پژوهش چرا الان مهم است .هر چه استدلال ها دقیق تر و مستند تر باشد احتمال تصویب مورد پژوهش بیشتر خواهد شد.

چگونه پایان نامه بنویسیم؟ (2)

انسان همواره برای کسب اطلاع از انچه که نمیداند،یا برای پاسخ به سئوالاتی که دارد، یا به منظور دست یابی به راه حل هایی برای مسائلی که ذهن و زندگی اش را تحت تاثیر قرار می دهد به تلاش های علمی و غیر علمی روی می آورد. نتایج این تلاش ها را شناخت می نامیم.

شناخت یک امر یا پدیده، روابط علت و معلول بین پدیده ها را نشان می دهد، برای رسیدن به آن:

1-حاصل تجربه و زندگی فردی و اجتماعی باشد. (شناخت تجربی)

2-حاصل تدبر ،جست جوها و تخصص های هدفمند و بر پایه ی روش و از روی علم و آگاهی یک پژوهشگر باشد.(شناخت علمی)

تا قرون وسطا پژوهشگران اجازه پژوهش در هر موضوعی را نداشتندو عقل تنها وسیله شناخت بود و اگر به چیزی تاکید نمی گذاشت مورد پذیرش واقع نمی شد ،سرانجام این فرایند و باور به شناخت تجربی ختم می شود.

هر روشی که برای رسیدن به شناخت انتخاب شود ،تحدیدات و فرصتها ،معایب و محاسنی دارد و هیچیک از انها صد در صد درست و کارامد یا غلط و ناکارامد نیست.

پژوهشگر بعد از انتخاب موضوع با توجه به توان علمی خود ، موضوع مورد پژوهش ،امکانات ،زمان لازم برای اجرای پژوهش و ... را انتخاب می کند تا به شناخت مورد نظر برسد.

در یک نگاه کلی دو نوع علم وجود دارد که هرکدام از آنها ویژگی های خاص خود را دارند.


ادامه نوشته

چگونه پایان نامه بنویسیم؟ (1)

مقدمه

تلاش برای دانستن همراه دائمی انسان است . انسان برای پاسخ به سئوالات خود به مطالعه و تحقیق روی می آورد و هر چه بر دانسته هایش افزوده  میشود برای پاسخ به پرسشهای جدید خود را ناتوان می بیند. چرا که هرگاه پرده از رازی برداشته می شود دریچه ای تازه به دنیای ندانسته هایش بازمی گردد و همین انگیزه پژوهش را در او تقویت می کند .

پژوهش یک فرآیند است و برای پاسخ به سوالات و مسئله های پژوهشگر یا سفارش دهنده آن صورت میگیرد. مهمترین گام در این مسیر پرفراز و نشیب حرکت مرحله به مرحله، انتخاب و استفاده درست در روشها و تکنیکها و فنون علمی است. از این رو نتایج پژوهش هایی قابلیت استفاده، تعمیم و استناد دارد که روش مند و هدف مند انجام شده باشد.

پژوهشگر باید بتواند قبل از انجام پژوهش چند اصطلاح یا واژه را درست بشناسد و آن را علمی تعریف کند.

ادامه نوشته